کد مطلب:210754 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

نثرالدرر کلمات حکمت آمیز امام صادق
یك سلسله كلماتی به نام نثرالدرر یعنی گوهرهای پراكنده نقل شده كه لطائف سخن و دقایق معانی است در شئون مختلف زندگی بیان فرموده.

این گوهرهای پراكنده هر كلمه ای از آن سرمشق زندگانی درس حكمت و فلسفه و راهنمای سعادت و كامیابی است.

الاستقصاء فرقة - الانتقاد عداوة - قلة الصبر فضیحة - افشاء السر سقوط - السخاء فطنة - اللوم تغافل

می فرماید موشكافی در زندگانی مردم سبب تفرقه و دوری افراد از هم می گردد چنانچه به نوح خطاب شد پسرت از تو نیست یعنی هم فكری با تو ندارد - و انتقاد زیاد دشمنی می آورد كم صبری رسوائی دست می دهد - افشاء سر آدمی را ساقط از مقام و منزلت می كند - سخاوت زیركی می آورد - ملامت كردن زیاد از تغافل و بیگانگی است.

ثلاثة من تمسك بهن نال من الدنیا و الاخرة بغیة: من اعتصم بالله. و رضی بقضاء الله: و احسن الظن بالله

فرمود سه چیز است كه هركس بدان تمسك جوید به مطلوب می رسد - اعتصام به خدا - رضا به قضای الهی - حسن ظن به خدا.

ثلاثة من فرط فیهن كان محروما - استماحة جواد - مصاحبه عالم - استمالة سلطان

سه چیز است هر كس در آن افراط كند محروم می گردد.

استماحة جواد - مشكل گشائی از بخشندگان - مصاحبت با علماء - استمالت و دلجوئی از فرمانروایان در این سه مورد افراط نباید كرد بلكه به منطوق بیان دیگر فرمود (زرنی غبا تزدد حبا) یك روز در میان ملاقات موجب تزیید مودت می گردد.

ثلاثة تورث المحبة: الدین - التواضع - البذل

امام صادق در این بیان دو اصل زندگی را مقسم و در صف دین قرار داده با آنكه از قسیم



[ صفحه 223]



دین هم می باشد فرمود سه چیز ایجاد محبت می كند و به ارث می بخشد - اول دین است كه همه فضایل در آن است دوم تواضع است كه هر بی دین هم تواضع كند محبوب می شود سوم بذل مال است كه هر كافر هم بذل مال نماید محبوب می گردد.

من بری ء من ثلاثة نال ثلاثة من بری ء من الشر نال العز - و من بری ء من الكبر نال الكرامة و من بری ء من البخل نال الشرف

فرمود كسی كه از سه چیز دوری و احتراز نماید به سه چیز نائل می گردد - كسی كه از شر دوری نمود به عزت می رسد - كسی كه از كبر دوری كرد به كرامت و بزرگواری نایل می شود - كسی كه از بخل و امساك حذر نمود به شرافت و محبوبیت می رسد.

ثلاثة مكسبة للبغضاء. النفاق و الظلم و العجب

فرمود سه چیز است كه كسب آن كینه آور است - نفاق - ستم - خودستائی و خودبینی

و من لم تكن فیه خصلة من ثلاثة لم یعد نبیلا من لم یكن له عقل بزینة او جدة تغنیه - او عشیرة تعضده

فرمود كسی كه در آن سه خصلت نباشد در صف نجبا و مردمان اصیل شمرده نمی شود. كسی كه عقل نداشته باشد زینت ندارد - كسی كه جده نداشته باشد غنی و قدرت نخواهد داشت - كسی كه عشیره و خاندان نداشته باشد یار و یاور نخواهد داشت.

ثلاثة تزری بالمرء - الحسد - و النمیمة و الطیش

سه چیز عیب مرد است - حسد و سخن چینی - نزق و خفت و سبك مغزی

ثلاثة من كن فیه فهو منافق و ان صام و صلی. من اذا حدث كذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان

فرمود سه چیز است در هر كس باشد منافق است اگر چه نماز و روزه دار باشد كسی كه در یك حادثه دروغ بگوید - و كسی كه وعده كند خلف نماید - و كسی كه به او امانت بسپارند خیانت كند.

ثلاثة لا تعرف الا فی ثلاث مواطن لا یعرف الحلیم الا عند الغضب - و لا الشجاع الا عند الحرب و لا اخ الا عند الحاجة

فرمود سه چیز است كه شناخته نمی شود مگر در سه مورد - حلم و بردباری و شكیبائی مگر



[ صفحه 224]



وقت غضب - شجاعت و قدرت و قوت قلب مگر در جنگ - برادری و مواسات و مساوات مگر در موقع حاجت.

احذر من الناس ثلاثة الخائن و الظلوم و النمام لان من خان لك خانك و من ظلم لك سیظلمك و من نم الیك سینم علیك

فرمود از سه كس از مردم دوری گیرید از دزد - ستمكار و از نمام زیرا كسی كه به نفع تو خیانت كرد به ضرر تو هم روزی خیانت خواهد نمود كسی كه به نفع تو ظلم و ستم كرد روزی به ضرر تو هم ستم خواهد كرد و كسی كه به نفع تو سخن چینی نود روزی به ضرر تو هم سخن چینی خواهد كرد.



آنكه عیب دیگران پیش تو آورد و شمرد

به یقین عیب تو نزد دگران خواهد برد



لا یكن الامین امینا حتی یؤتمن علی ثلاثة فیؤدیها علی الاموال و الاسرار و الفروج و ان من حفظ اثنین وضیع واحدة فلیس بامین

فرمود امین وقتی امین حقیقی شناخته می شود كه در سه مورد امتحان و آزمایش باشد آنجا كه اموال مردم را به او بسپارند همه را حفظ كند و امانت دار باشد و به صاحبش برگرداند دوم اسرار و سخنان مردم را حفظ كند سخن و كلام كسی را به دیگری نگوید و اسرار مردم را فاش ننماید سوم فروج و ناموس مسلمین را حفظ كند و به چشم خیانت ننگرد فرمود اگر كسی دو قسمت را هم حفظ كرد و در یكی خیانت نمود به او نمی توان گفت امین است پس امین كسی است كه در هر سه مورد امانت دار باشد.

لا تشاور احمق. و لا تستعن بكذاب و لا تثق بمودة ملوك فان الكذاب یقرب لك البعید و یبعد لك القریب و الاحمق یجهد لك نفسه و لا یبلغ ما ترید. و الملوك اوثق ما كنت به خذلك و اوصل ما كنت له قطعك.

فرمود با احمق مشورت نكنید و از دروغگو حمایت نخواهید و به دوستی پادشاهان و سیاستمداران اعتماد نكنید زیرا دروغگو دور را نزدیك و نزدیك را دور نشان می دهد - احمق برای تو می كوشد ولی هدف و اراده ثابت ندارد موثق ترین پادشاهان تو را به خذلان می اندازد و نزدیك ترین آنها تو را از خود دور می كند.

اربعة لا تشبع من اربعة ارض من مطروعین من نظر و انثی من ذكره و عالم من عمل.



[ صفحه 225]



چهار چیز است كه از چهار چیز سیر نمی شود: زمین از باران - چشم از دیدن - زن از مرد دانا از عمل - چه علم برای عمل است پس هر چه دانش بیشتر باشد عمل و بینش بیشتر خواهد شد.

اربعة تهرم قبل او ان الهرم: اكل القدید - و القعود علی النداوة - و الصعود فی الدرج و مجامعة العجوز.

چهار چیز است كه پیری می آورد قبل از پیر شدن واقعی خوردن گوشت خشك «پخته یا نپخته - نشستن در زمین نمناك - بالا رفتن از پله ها و نردبان ها - مجامعت با زن پیر - این چهار آدمی را پیر می كند پیش از آنكه پیر شود.

ثلاث من كن فیه كان سیدا - كظم الغیظ و العفو عن المسی ء و الصلة بالنفس و المال

سه چیز است كه آدمی را بزرگوار می نماید: فرونشاندن غضب - بخشیدن خطاكار - جایزه و صله رحم به خویشان از جان و مال.

النساء ثلثة فواحدة لك و واحدة لك و علیك و واحدة علیك لا لك فاما التی هی لك فالمرأة العذراء و اما التی هی لك و علیك فالثیب و اما التی هی علیك لا لك فهی المتبع التی لها ولد من غیرك.

فرمود زنان سه قسمند: یك زن با تو است و یكی با تو و بر تو است و یكی بر تو است و با تو نیست اما آن زنی كه با تو می باشد زن خوش صورت اولیه جوان خودت می باشد و اما زنی كه با تو و بر تو می باشد آن زن عقیم یا نازا می باشد - اما زنی كه علیه تو و با تو نخواهد بود آن زنی است كه از غیر اولاد داشته و در خانه تو آمده باشد.

ثلاث لابد لهم من ثلاث لابد للجواد من كبوة و للسیف من نبوة و للحلیم من هفوة

فرمود سه چیز است كه لابد از سه چیز است - برای سواركار سقوط و برای شمشیرزن كندی تیغ و خطا - برای بردباری زلت و لغزش.

ثلاثة فیهن البلاغة: التقرب من معنی البغیه و التبعد من حشو الكلام و الدلالة بالقلیل علی الكثیر.

سه چیز است كه در آن بلاغت و رسائی است تقرب و نزدیك شدن به مقصود - دوری از سخن دراز و دلالت و راهنمائی به كم از زیاد.

النجات فی ثلاث: تمسك علیك لسانك و یسعك بیتك و تندم علی خطیئتك.



[ صفحه 226]



فرمود نجات در سه چیز است نگاهداشتن زبان و گشادگی و وسعت در خانه - و ندامت و پشیمانی در خطاء.

الجهل فی ثلاث فی تبدل الاخوان و النابذة بغیر بیان و التجسس عما لا یفی.

نادانی در سه چیز است تغییر دوستان و عوض كردن رفیقان - مخالفت بدون جهت - تجسس از چیزی كه فایده ندارد.

ثلاث من كن فیه كن علیه - المكر - و النكث و البغی و ذلك قول الله و لا یحیق المكر السیئی الا باهله: فانظر كیف كان عاقبة مكرهم انا دمرناهم و قومهم اجمعین [1] و قال جل وعز و من نكث فانما ینكث علی نفسه [2] و قال یا ایها الناس انما بغیكم علی انفسكم متاع الحیوة الدنیا. [3] .

فرمود سه چیز است كه اگر داشته باشی علیه خودت می باشد - (مكر - كید و حیله) نكث و پیمان شكنی - بغی و كینه و عداوت این سخن از كلام الهی مستفاد می شود كه در سه آیه می فرماید:

1 - حیله ها به خود آدمی برگشت می كند - بنگر چگونه عاقبت خدعه ها آدمی را از سر به زمین می زند.

2 - هر كس عهدشكن باشد پیمان شكن نفس خود بوده - چه نفس عهدشكنی برای خود و دیگران است.

3 - ای گروه مردم كینه و بغی و عداوت شما به جان خود شما برگشت می نماید و این متاع زندگی است باید از این سه رذیلت دوری كرد كه اگر در خانه دل آدمی وارد شود بدون شك به خودش نیز اثر می بخشد.

ثلاث یحزن المرء عن طلب المعالی: قصر الهمة - و قله الحیلة و ضعف الرأی

سه چیز مانع رشد و ترقی و تعالی آدمی است - كوتاهی همت - كمی تدبیر - سستی رأی

الحزم فی ثلاثة: الاستخدام للسلطان - و الطاعة للوالد - و الخضوع للمولی

دوراندیشی در سه چیز است - خدمت سلطان - اطاعت پدر - تواضع برای دوستان.

الانس فی ثلاث: فی الزوجة الموافقه - و الولد البار - و الصدیق المصافی.

انس در سه چیز است با زن موافق با فرزند نیكو با دست باصفا.



[ صفحه 227]



من رزق ثلاثا نال ثلاثا و هو الغنی الاكبر: القناعة بما اعطی و الیأس مما فی ایدی الناس و ترك الفضول.

كسی كه سه چیز نصیب او شود به سه چیز نائل گردد و آن بی نیازی بزرگی است - قناعت به آنچه به او می رسد نومیدی از آنچه دست مردم است و ترك اضافات زندگانی.

لا یكون الجواد جوادا الا بثلاثة: یكون سخیا بماله علی حال الیسر و العسر و ان یبذله للمستحق و یری ان الذی اخذه من شكر الذی اسدی الیه اكثر مما اعطاه.

هیچ بخشنده ای بخشنده نیست مگر به سه نشانی: بذل مال در حال سختی و آسانی و بذل به مستحق و چون بذل مال نمود و گیرنده سپاسگزاری كرد بیشتر به او بذل نماید.

ثلاثة لا یعذر المرء فیها مشاورة ناصح و مداراة حاسد و التحبب الی الناس.

سه چیز است كه مرد عذری در آن ندارد - مشاورت با ناصح - مدارات با حسود - دوستی با مردم.

لا یعد العاقل عاقلا حتی یستكمل ثلاثا اعطاء الحق من نفسه علی حال الرضاء و الغضب و ان یرضی للناس ما یرضی لنفسه و استعمال الحلم عند العثرة.

هیچ عاقلی جزو عقلا محسوب نمی شود مگر پس از سه چیز - اعطاء حق در حال رضا و غضب و رضای در كار خلق به آنچه برای خود راضی است - حلم و شكیبائی در لغزش.

لا تدوم النعم الا بعد ثلاث معرفة بما یلزم الله سبحانه فیها و اداء شكرها و یعیب فیها.

نعمت دوام نمی كند مگر پس از سه چیز: شناختن نعمت و آنچه خداوند لازم دانسته - اداء شكر آن نعمت و عیب در آن از نظر خود - چه نعمت همیشه نعمت و خوب است ولی ناسپاسی و بی اندازه بودن آن نقمت است.

ثلاث من ابتلی بواحدة منهن تمنی الموت فقر متتابع و حرمه فاضحه و عدو غالب

سه چیز است كه ابتلای به یكی از آنها موجب آرزوی مرگ می شود - فقر پی درپی - حرام دانستن آنچه سبب فضیحت و رسوائی است و دشمن غالب كه هر یك از آن موجب آرزوی مرگ است.

من لم یرغب فی ثلاث ابتلی بثلاث من لم یرغب فی السلامة ابتلی بالخذلان و من لم یرغب فی المعروف ابتلی بالندامة و من لم یرغب فی الاستكثار من الاخوان ابتلی بالخسران.



[ صفحه 228]



فرمود كسی كه میل به سه چیز نكند در سه چیز مبتلا گردد:كسی كه راغب سلامتی نباشد به خذلان مبتلا گردد كسی كه راغب دانش نباشد به پشیمانی و كسی كه مایل در بسیاری داشتن دوستان نباشد به خسران مبتلا شود.

ثلاث یجب علی كل انسان تجنبها: مقارنة الاشرار و محادثة النساء - و مجالسة اهل البدع.

فرمود سه چیز است كه بر آدمی واجب است از آن احتراز كند - نزدیك شدن به اشرار ناس و سخن گفتن با زنان - همنشینی با تبهكاران.

ثلاثة تدل علی كرم المرء - حسن الخلق و كظم الغیظ و غض الطرف.

سه چیز است كه نشانه كرامت آدمی است: خوش اخلاقی - فرونشاندن غضب - نرم و ملایم سخن گفتن.

من وثق بثلاثة كان مغرورا: من صدق بما لا یكون و ركن الی من لا یثق به و طمع فی ما لا یملك.

كسی كه به سه چیز اعتماد كرد مغرور می گردد، (به مال و منالی كه دارد) به كسی كه تصدیق او را بنماید بدون دلیل - به تكیه گاهی كه مورد وثوق نیست و طمع در مالی كه ملكیت ندارد.

ثلاثة من استعملها افسد دینه و دنیاه: من اساء ظنه و امكن من سمعه و اعطی قیادة حلیلة.

سه چیز است كه استعمال آن دین و دنیا را تباه كند - ظن و گمان بد - امكان هر چه شنیده - تسلیم قیدزن شدن.

افضل الملوك من اعطی ثلاث خصال: الرأفة و الجود و العدل.

بهترین پادشاهان كسی است كه سه خصلت داشته باشد رأفت و مهربانی - جود و بخشش - عدالت و دادگستری.

و لیس یحب للموك ان یفرطوا فی ثلاث: فی حفظ الثغور - و تفقد المظالم و اختیار الصالحین لاعمالهم.

برای ملوك دوست دارتر از آن نیست كه در سه چیز افراط و اصرار نماید - حفظ



[ صفحه 229]



ثغور و سرحدات، تفقد مظالم و ستمدیدگان و انتخاب صلحاء برای اعمال یعنی حسن انتخاب كارمندان دولت و واگذاری هر كار به كاردان علاقمند بدان.

ثلاث خصال تجب للموك علی اصحابهم و رعیتهم: الطاعة لهم - و النصیحة لهم فی المغیب و المشهد و الدعاء بالنصر و الصلاح.

سه چیز است كه باید پادشاهان دوست بدارند و دوستی آن برای ملوك واجب است - اطاعت پادشاه و نصیحت در غیاب و حضور - دعاء در نصر و صلاح یاری در مصلحت كار.

ثلاثة تجب علی السلطان للخاصة و العامه - مكافاة المحسن بالاحسان لیزدادوا رغبة فیه و تغمد ذنوب المسئی لیتوب و یرجع عن غیه و تألفهم جمیعا بالاحسان و الانصاف

برای پادشاهان سه چیز واجب است كه برای خاصه و عامه رعایت كنند - مكافات و تقدیر از نیكوكاران تا رغبت بیشتری در كار نشان دهند - تحقیر و كیفر بدكاران برای آنكه توبه كنند و به صلاح پیوندند - الفت و مهربانی به عموم در احسان و انصاف.

ثلاثة اشیاء من احتقرها من الملوك و اهملها تفاقمت علیه. خامل قلیل الفضل شد عن الجماعة و داعیة الی بدعة جعل جنة الامر بالمعروف و النهی عن المنكر و اهل بلد جعلوا لانفسهم رئیسا یمنع السلطان من اقامة الحكم فیهم.

سه چیز است كه اگر پادشاهان كوچك شمارند و اهمال كنند مغلوب آن می گردند ساقط كردن فضلا از میان مردم - دعوت خلق به بدعت و سپر قرار دادن برای امر به معروف و نهی از منكر كه مانع رشد عقلی گردد و كسی را كه مردم برای فصل اختلافات خود انتخاب كرده اند و قضاوت به او داده اند او را منع كند از قضاوت.

به عبارت ساده ایجاد اختلاف بین علماء و جهال و ایجاد دره عمیق بین عالم و جاهل - بدعت و خودمختاری علیه قوانین آسمانی - تا معروف و منكر شناخته شود و منع قضاوت كسانی كه مورد وثوق مردم هستند به ضرر فرمانروایان است.

العاقل لا یستخف باحد و احق من لا یستخف به ثلاثة: العلماء و السلطان و الاخوان: لانه من استخف بالعلماء افسد دینه و من اسخف بالسلطان افسد دنیاه و من استخف بالاخوان افسد مروته.

فرمود خردمند احدی را تحقیر و سرزنش نمی كند و شایسته ترین كسانی كه هیچ گاه نباید تحقیر شوند سه طبقه اند: علماء و دانشمندان - پادشاهان و فرمانروایان - برادران و



[ صفحه 230]



اخوان زیرا تحقیر علماء موجب فساد دین می گردد و سبب سقوط ملت می شود تحقیر پادشاهان موجب تباهی زندگی دنیا و تزلزل امنیت می گردد و تحقیر برادران سبب مروت و تشریك مساعی زندگی خواهد شد.

وجدنا بطانة السلطان ثلاث طبقات: طبقة موافقة للخیر و هی بركة علیها و علی السلطان و علی الرعیة و طبقة غایتها المحامدة علی ما فی ایدیها فتلك لا محموده و لا مذمومة بل هی الی الذم اقرب و طبقة موافقة للشر و هی مشؤومة مذمومة علیها و علی السلطان

فرمود سه طبقه را من آستر لباس پادشاه یافتم یعنی نگهبان حافظ باید باشند.

طبقه اول آنها كه برای خیرات و مصالح موافقند و این كار بركتی برای خودشان و سلطان دارد و رعیت هم برخوردار می گردد.

طبقه دوم هدفشان شكر از آن چیزی است كه در دست دارند یعنی در مقام و منصبی كه به آنها داده شده شكرگزار گردند اینها نه شایستگی دارند نه بدی.

طبقه سوم آنهائی هستند كه موافق شرور و شهوات می باشند كه بدبین و بدگمان و بدمنش و بدروش و شوم و زشت و ناپسند هستند هم برای سلطان هم برای رعیت.

ثلاثة اشیاء یحتاج الناس طرا الیها الا من و العدل و الخصب

سه چیز است كه همه محتاج آن هستند امنیت - دادگستری فراوانی نعمت.

ثلاثة تكدر العیش السلطان الجائر و الجار السوء و المرأه البذیة

سه چیز است كه زندگی را تیره می سازد: حاكم ستمكار - همسایه بداخلاق - زن بدرفتار.

لا تطیب السكنی الا بالثلاث.الهواء الطیب و الماء الغزیر العذب و الارض الخواره.

مسكن خوب آنجا است كه سه چیز داشته باشد هوای لطیف - آب گوارای فراوان - زمین مسطح نرم مستعد كشاورزی.

ثلاثة تعقب الندامة: المباهات و المفاخرة و المعازه.

سه چیز است كه پشیمانی پشت سر آن است: افتخارات بیجا - خودستائی - معارضه در عزت و شرافت.



[ صفحه 231]



ثلاثة مركبة فی بنی آدم الحسد - و الحرص و الشهوة

سه چیز است كه آدمی از آن تركیب یافته - حسد و حرص و شهوت.

من كان فیه خلة من ثلاثة انتظمت فیه ثلاثتها فی تفخیمه و هیبته و جماله من كان له ورع او سماحه او شجاعه

كسی كه در آن دوستی سه چیز باشد نظم كار او در سه چیز مسلم است در بزرگواری - در هیبت و وقار - در جمال و زیبائی و آن كسی است كه در او پارسائی و گذشت و شجاعت باشد.

ثلاث خصال من رزقها كان كاملا، العقل و الجمال و الفصاحة

سه خصلت است كه روزی هر كه شود او را كامل می نماید عقل و خرد - جمال و زیبائی - فصاحت و بلاغت

ثلاثة تقضی لهم بالسلامة الی بلوغ غایتهم المرأة الی انقضاء حملها و الملك الی ان ینفد عمره و الفائب الی حین ایابه

سه چیز است كه باید دعا كرد به كمال برسد: زنی كه نزدیك وضع حمل است - پادشاهی كه در آخر عمر است - غایب و مسافری كه نزدیك مراجعت او است.

ثلاثة تورث الحرمان: الالحاح فی المسأله - و الغیبه - و الهزه

سه چیز است موجب حرمان می گردد اصرار در سؤال، غیبت كردن پشت سر دیگری و هزه و استهزاء و استخفاف دیگران كه سبب پشیمانی می گردد.

ثلاثة تعقب مكروها: حمله البطل فی الحرب فی غیر فرصة و ان رزق الظفر و شرب الدواء من غیر عله و ان سلم منه و التعرض للسلطان و ان ظفر الطالب بحاجته منه.

سه چیز است كه كراهت آور است: حمله قهرمانان جنگی در غیرفرصت اگر چه پیروزی او حتمی باشد - خوردن دواء بی جهت و بدون احتیاج اگر چه سلامتی در آن باشد تعرض به پادشاهان اگر چه پیرزنی در مطلوب داشته باشد.

ثلاث خصال یقول كل انسان انه علی صواب منها - دینه الذی یعتقده و هواء الذی یستعلی علیه و تدبیره فی اموره

سه چیز است كه هر آدمی آن را صواب و صحیح می داند دین و عقیده، هوا و تمایلات و تدبیر در امور زندگی.

الناس كلهم ثلاث طبقات: سادة مطاعون و اكفاء متكافون و اناس معادون.



[ صفحه 232]



مردم جهان سه طبقه اند: مردم بزرگوار كه دیگران مطیع ایشان می باشند، آنها كه كفو و همسر و همفكر یكدیگر هستند، مردمی كه دشمن و بدبین و بدخواه دولتها می شوند.

قوام الدنیا بثلاثة اشیاء النار و الملح و الماء

اركان هستی به سه چیز است آتش و نمك و آب.

من طلب ثلاث بغیر حق حرم ثلاثة بحق - من طلب الدنیا بغیر حق حرم الاخرة بحق و من طلب الرئاسة بغیر حق حرم الطاعة له بحق و من طلب المال بغیر حق حرم بقاؤه له بحق.

فرمود كسی كه سه چیز را بدون استحقاق بطلبد سه چیز به شایستگی بر او حرام می شود كسی كه دنیا را بدون حق بخواهد آخرت به حق از او سلب گردد كسی كه ریاست بدون شایستگی بخواهد اطاعت به حق از او سلب می شود كسی كه مال بدون استحقاق بطلبد بقاء مال و زندگی بر او حرام می گردد.

اذا لم تكن فی الملوك خصله من ثلاث فلیس لمولاه فی امساكه راحة: دین یرشده - او ادب یسوسه - او خوف یروعه

وقتی كه در پادشاهان سه خصلت نباشد برای رعیت و غلامان او راحتی نخواهد بود. دینی كه او را به رشد عقلی برساند - ادبی كه سیاست او را روشن كند - یا خوف و ترسی كه او را از تعدی برحذر دارد.

ان المرء یحتاج فی منزله و عیاله الی ثلاث خصال یتكلفها و ان لم یكن فی طبعه ذلك: معاشرة جمیله - و سعة بتقدیر - و غیره بتحصن.

آدمی برای زندگی درونی زن و فرزندش محتاج به سه چیز است اگر چه طبیعی نباشد و به تكلف عمل كند معاشرت نیكو تا زن و فرزند از او راضی باشد - وسعت معین كه مقدار توانائی او در وسعت زندگی معلوم باشد - غیرت محكم كه روش خاص او در حفظ ناموس معین باشد.

كل ذی صناعة مضطر الی ثلاث خصال یجتلب بها المكسب و هو ان یكون خادما بعمله مؤدیا للامانة فیه - مستعملا لمن استعمله.

هر هنرمندی ناگزیر است از سه خصلت كه به وسیله او جلب كسب و پیشه كند - در كار



[ صفحه 233]



خود زیرك و دانا باشد - امانت را حفظ كند - در كار خود ذوق و شوق نشان دهد.ثلاث من ابتلاه بواحدة منهن كان طائح العقل: نعمة مولیة و زوجة فاسده و فجیعة بحبیبه.

سه چیز است كه ابتلا به یكی از آنها عقل آدمی را از كار می اندازد - تبدیل شدن نعمت زن فاسد یا مفسد - فاجعه ای كه برای دوستان اتفاق افتد.

جعلت الشجاعه علی ثلاث طبایع لكل واحدة منهن فضیلة لیست للاخری السخاء بالنفس و الانفة من الذل و طلب الذكر فان تكاملت فی الشجاع كان البطل الذی لا یقام لسبیله و الوسوم بالاقدام فی عصره و ان تفاضلت فیه بعضها علی بعض كانت شجاعته فی ذلك الذی تفاضلت فیه اكثر و اشد اقداما

شجاعت در سه طبیعت فطری است و برای هر یك از آنها فضیلتی شناخته می شود كه برای دیگری آن فضیلت نیست. سخاء به نفس كه از جان گذشتگی نشان بدهد، آنكه تعب و رنج و ذلت را متحمل گردد - نام و شهرت خواهی - اگر شجاعت كامل شد آن قهرمان در عصر خودش به حدی متوقف نمی شود و اگر در بعضی از قسمت ها مهارت و تخصص یافت در سایر موارد هم می كوشد كه شدت و قوت یابد.

ثلاثة لا ینبغی للمرء الحازم ان یتقدم علیها: شرب السم للتجربه و ان نجا منه و افشاء السر الی القرابة الحاسد و ان نجا منه و ركوب البحر و ان كان الغنی فیه

فرمود سه چیز است كه شایسته نیست مرد دوراندیش مبادرت كند.

خوردن سم ولو برای تجربه داروئی باشد و اگر چه از آن نجات یابد.

افشاء سر دیگران در خویشان حسود اگر چه در آن نجات باشد.

سوار شدن بر آب دریا بدون وسیله ی كامل اگر چه در آن بی نیازی او تأمین گردد.

لا یستغنی اهل كل بلد عن ثلاثة: یفزع الیه فی امر دنیاهم و آخرتهم فان عدموا ذلك كانوا همجا -: ففیه عالم ورع - و امیر خیر مطاع و طبیب بصبر ثقة

بی نیازی نیست اهل شهری را از سه چیز كه درباره آن فزع و بیقراری در امر دنیا و آخرت می كنند اگر چه به حماقت و سفاهت هم باشد. یعنی هر شهری گروهی از این مردم سفله و پست دارد كه برای هر كار بزرگ یا كوچك جزع و فزع و داد و فریاد می نمایند. در مرگ فقیه عالم و پرهیزكاری كه در آن قوم است در فرمان امیر مطاع و نیك خو و اطاعت طبیب بصیر و مورد اعتماد



[ صفحه 234]



این سه طبقه مورد علاقه هر شهری هستند كه در مرگ آنها بیقراری نشان می دهند.

یمتحن الصدیق بثلاث خصال - فان كان مواتیا فیها - فهو الصدیق المصافی و الا كان صدین رخاء لا صدیق شده - تبتغی منه مالا - او تأمنه علی مال او تشاركه فی مكروه.

فرمود دوستان در سه خصلت آزمایش می شوند، یكی در مواردی كه سختی و گرفتاری یا مرگ و عیشی پیش آید، دوست خالص شناخته می شود یا آدمی صاحب مال فراوانی بشود یا دوست خود را امین بر مالی نماید، یا او را شركت در یك امر مكروهی دهد آنگاه سستی و استواری دوستان معلوم می گردد.

ان یسلم الناس من ثلاثة اشیاء كانت سلامة شامله - لسان السوء ید السوء و فعل السوء

آدمی در سه مورد باید سلام كند و بگذرد تا به سلامت بماند به آدم بدزبان و به دست ستمكار و بدعمل باید از این ها دوری جست و اگر ناچار برخوردی دارد به سلام والسلامی بگذرد.

یجب للوالدین علی الولد ثلاثة اشیاء شكرهما علی كل حال - و طاعتهما فیما یأمر انه و ینهیانه عنه فی غیر معصیة الله و نصیحتهما فی السر و العلانیة

بر پدر و مادر واجب است كه سه چیز را در فرزند مورد نظر قرار دهند سپاسگزاری و شكرگزاری را در هر حال كه هستند اطاعت از والدین را در هر امری می نمایند و بازداشتن آنها در معصیت و نصیحت كردن آنها در سر و علن - پنهان و آشكار

تجب للولد علی والده ثلاث خصال اختیاره لوالدته و تحسین اسمه و المبالغه فی دینه.

واجب است برای هر فرزندی سه حق بر پدر و مادر او را نام نیكو نهد و ادب نیكو نماید و برای پدر یا مادر شدن آماده سازد و بدین حق راهنمائی كند.

تحتاج الاخوة فیما بینهم الی ثلاثة اشیاء: فان استعملوها و الا تباینوا و تباغضوا و هی التناصف و التراحم و نفی الحسد

دوستی و برادری به سه چیز بسته است كه موجب گسیختگی و تباهی و غضب نشود. انصاف در كار ادامه محبت و رحمت و دوستی و تبادل آن - نفی حسد كه به هم حسد نورزند.

اذا لم تجتمع القرابة علی ثلاثة اشیاء تعرضوا الدخول الوهن علیهم و شماتة الاعداء بهم و هی ترك الحسد فیما بینهم لئلا یتخربوا فیتشتت امرهم و التواصل لیكون



[ صفحه 235]



ذلك حاویا لهم علی الالفة و التعاون لتشملهم العزه

فرمود اگر دوستی و خویشاوندی در سه چیز نباشد وهن و سستی در اركان دوستی حاصل می شود بلكه به دشمنی می كشد یكی ترك حسد كه ریشه تشكل و اجتماع را می كند و آنها را از هم متلاشی و پریشان می كند دیگر تواصل و پیوند خون است كه سبب حاوی حرارت دوستی است سوم تعاون و همكاری و حمایت و كمك است تا اجتماع آنها را بر اساس عزت استوار سازد.

لا غنی بالزوج عن ثلاثة اشیاء فیما بینه و بین زوجته و هی الموافقة لیجتلب بها موافقتها و محبتها و هواها و حسن خلقه معها و استعماله استمالة قلبها بالهیئة الحسنة فی غفها و توسعه عیلها

هیچ شوهری برای زن از سه چیز بی نیاز نیست موافقت و توافق نظر و سلیقه است كه زندگی شیرین گردد درخواست موافقت و محبت با دوستان - حسن خلق و خوشرفتاری با زن است به بازی زندگی گرفتن و استمالت او در ظاهر و باطن و توسعه زندگی بر او تا تلخكامی راه نیابد.

لا یتم المعروف الا بثلاث خصائل تبجیله و تقلیل كثیره و ترك الامتنان به

دوستی تكمیل نمی شود مگر به سه شرط: تبجیل و احترام به دوست - كم كردن دوستان و نگاه داشتن آن - منت نگذاشتن بر دوست.

و السرور فی ثلاث خصال فی الوفاء و رعایة الحقوق و النهوض فی النوائب

عیش و شادمانی با سه دوست برقرار است - در حال وفاداری - رعایت حقوق متبادله - تشریك مساعی در مصائب

ثلاثة یستدل بها علی اصابة الرای: حسن اللقاء - حسن الاستماع حسن الجواب

سه چیز است كه دلیل راستی و درستی فكر است، برخورد خوب، خوب گوش دادن به سخن و خوب پاسخ دادن

الرجال ثلاثة: عاقل و احمق و فاجر: فالعاقل ان كلم اجاب و ان نطق اصاب و ان سمع وعی و الاحمق ان تكلم عجل و ان حدث ذهل و ان حمل علی القبیح فعل: و الفاجر ان ائتمنه خانك و ان حدثته شانك

مردم سه دسته است عاقل و خردمند، احمق و نابخرد، فاجر و فاسق، عاقل كسی است



[ صفحه 236]



كه اگر با او سخن گفتی پاسخ می دهد و اگر او سخن گفت درست می گوید و اگر شنید خوب گوش می دهد و دقت می كند.

احمق اگر سخن بگوید شتابزدگی دارد و اگر با او سخن بگوئی توجه نمی كند، و اگر حمل بر زشتی كردی عمل می كند. فاجر آن كسی است كه اگر اعتماد بر او كردی خیانت می كند و اگر برای او سخنی گفتی تو را تحقیر می نماید.

الاخوان ثلاثة: فواحد كالغذا الذی یحتاج الیه كل وقت فهو العاقل و الثانی فی معنی الداء و هو الاحمق و الثالث فی معنی الدواء فهو اللبیب

برادران سه دسته اند: یكی مانند غذا می باشد كه هر وقت آدم محتاج به آن است آن عاقل است دومی مانند درد است كه به ندرت احتیاج بدان می كنند و آن احمق است سوم مانند دوا است كه خردمند است.

ثلاثة اشیاء تدل علی عقل فاعلها: الرسول علی قدر من ارسله و الهدیة علی قدر مهدیها و الكتاب علی قدر كاتبه

فرمود سه چیز است كه نشانه عقل صاحبش می باشد قاصد و سفیر و پیغامبر نماینده میزان عقل كسی است كه او را فرستاده، هدیه است كه مقدار و ارزش مهدی را نشان می دهد، كتاب است كه قدرت علمی نویسنده و مقدار ارزش و فكر او را می رساند.

العلم ثلاثة آیة محكمة و فریضة عادله و سنة قائمة

علم سه قسمت است یك آیت محكم غیرقابل بحث - فریضه عادله كه احكام شریعت است - سنت قائمه كه روش پسندیده سعادت آمیز است.

الناس ثلاثة جاهل یأبی ان یتعلم و عالم قد شفه علمه - و عاقل یعمل لدنیاه و اخرته.

مردم سه دسته اند نادانی كه نمی خواهد بداند، و عالم كه آشكار می كند دانش خود را و خردمندی كه عمل می كند برای دنیا و آخرتش

ثلاثة لیس معهن غربة - حسن الادب - كف الاذی - مجانبة الریب

سه چیز است كه غیرت آور نیست، ادب خوب، بی آزاری، دوری از شك و شبهه

الایام ثلاثة فیوم مضی لا یدرك و یوم الناس فیه فینبغی ان یغتنموه و غدا انما فی ایدیهم امله



[ صفحه 237]



روزگار سه نوع است روزی كه گذشته و درك نمی شود، روزی كه مردم در آن هستند، روزی كه فرصت غنیمتی در آن هست و می توان ذخیره ای نمود.

من لم تكن فیه ثلاث خصال لم ینفعه الایمان حلم یرد به جهل الجاهل ورع یحجزه عن طلب المحارم و خلق یداری به الناس

كسی كه سه خصلت در او نباشد ایمان او نفعی نمی رساند: حلم و بردباری كه جهل نابخردان را هضم كند، ورع و پارسائی كه او را از ارتكاب حرام نگاه دارد، اخلاقی كه او را با مردم به مدارا وادارد.

ثلاث من كن فیه استكمل الایمان - من اذا غضب لم یخرجه غضبه من الحق و اذا رضی لم یخرجه رضاه الی الباطل و من اذا قدر عفا

سه چیز است كسی كه دارا شد ایمانش كامل می شود كسی كه در غضب حق و حقیقت را در نظر داشته باشد و چون راضی شد به باطل نگراید و در تنگی عفو كند.

ثلاث خصال یحتاج الیها صاحب الدنیا - الدعه من غیر توان - و السعة مع قناعه و الشجاعة من غیر كسلان

فرمود سه چیز است هر كس علاقه به زندگی داشته باشد محتاج بدان است، حفظ عیش زندگی است - وسعت باقناعت، شجاعت بدون كسالت است وگرنه زندگی خسته كننده است.

ثلاثة اشیاء لا تنبغی العاقل ان ینساهن علی كل حال فناء الدنیا و تصرف الاحوال و الافات التی لا امان لها

سه چیز است كه خردمند ناگزیر است فراموش نكند، فنای دنیا، تغییرات زندگی حوادثی كه تأمین ندارد.

ثلاثة اشیاء لا تری كامله فی واحد قط: الایمان و العقل و الاجتهاد

سه چیز است كه كامل آن نزد كسی جمع نمی شود ایمان، عقل، قدرت فهم

الاخوان ثلاثة مواس بنفسه و اخر مواس بماله و هما الصادقان فی الاخا و الاخر یأخذ منك البلغه و یریدك بعض اللذة فلا نعده من اهل الشقة

فرمود برادران سه دسته اند: یك دسته آنها كه با تو مواسات به جان می كنند و دسته ای كه مواسات به مال می كنند و هر دو هم صادق و ثابت در دوستی هستند و سوم آن كس كه از تو می خواهد



[ صفحه 238]



برای كفایت خودش هر چه بتواند بگیرد و زندگی كند او را نباید جزء دوستان شمرد.

لا یستكمل عبد حقیقة الایمان حتی تكون فیه خصال ثلاث الفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشة و الصبر علی الرزایا

فرمود بنده حقیقی از نظر ایمان كسی است كه دارای سه خصلت باشد.

اول دین را شناخته و درك نموده گرفته و به كار بسته است.

دوم تدبیر و فكر زندگی او رسا و خوب باشد تا معیشت او به خوشی بگذرد.

سوم صبر و شكیبائی در حوادث گوارا و ناگوار نشان دهد.

و لا قوة الا بالله العلی العظیم [4] .

اگر به دیده ی انصاف توجه شود ملاحظه می نمائید هر یك از این كلمات حاصل زندگانی یك عالم متبحر خردمند خرده بین است و امام علیه السلام این همه كلمات حكمت آمیز معرفت انگیز را از منبع علم و دانش وحی و الهام گرفته و شمع فروزان راه تاریك خلق قرار داده است تا از آن استفاده نماید و با به كار بردن معانی آن سعادتمند گردند:!!



[ صفحه 239]




[1] سوره نمل آيه 52.

[2] سوره فتح آيه 10.

[3] سوره يونس آيه 24.

[4] تحف العقول ص 324.